جنگ جهانی دوم در سالهای پایانی خود بود، آمریکاییها بمبافکنهایشان را که گلوله ضدهوایی میخورد بررسی کرده و تصمیم گرفتند نقاطی که بیشتر گلوله میخورند را مقاومتر کنند. برای جبران وزن اضافی که در نتیجة این مقاوم سازی ایجاد میشد، قرار شد از وزن نقاطی که کمتر گلوله میخورند کم کنند.
اما نتیجه کاملاً برعکس شد و آمار سقوط هواپیماها بالاتر رفت. دلیلش چه بود؟ خیلی ساده است، چون آنها هواپیماهایی را بررسی میکردند که موفق به بازگشت شده بودند نه هواپیماهای سقوط کرده را. در واقع این هواپیماها چون گلوله به نقاط بخصوصی نخورده بود باعث شده بود سقوط نکنند و نقاطی که گلوله خورده و در تحقیقات بررسی شده بود باعث سقوط نمیشد. و چون از مقاومت نقاطی که طبق تحقیقات، کمتر گلوله میخوردند کم شده بود در نتیجه آمار سقوط، افزایش پیدا کرد.
این پدیده مرتبط با نکتهای آماری به نام survivorship bias یا تعصب بقاء یا سوگیری براساس بقاء است. نکته کلیدی آن این است که عواملی بررسی میشوند که باعث بقاء شدهاند نه آنهایی که ممکن است باعث شکست و یا نابودی گردند.
شاید بتوان اصلیترین دلیل شکست سازمانهای به ظاهر موفق را در همین نکته دانست که شرط بقاء فقط دیدن آنچه دیده میشود نیست بلکه نادیدهها را بیشتر باید دید.
این نقطه ضعف بزرگ با نگاهی کامل و یکپارچه به همه اطلاعاتی که در سیستم شما وجود دارد برطرف میگردد که یکی از ماموریتهای بزرگ هوشمندسازی تجاری (BI) همین است.
BI مجموعهای از نظرات و تحلیلها و فرایندها و ابزارهایی است که کلیه اطلاعات مجموعه کسب و کار را یکجا جمعآوری کرده و آنها را درغالب نمودارها و تصاویر کاملاً ساده و قابل تحلیل در یک نگاه تحویل رهبرو مدیر میدهد.
BI توان شما را بعنوان یک تحلیلگر و استراتژیست به سمت تحلیلهای بنیادی با خطای محاسباتی کمتر سوق میدهد.
BI به راحتی میتواند قدرت تصمیمگیری شما را تا چندین برابر ارتقا داده البته با درصد پایین خطای ناشی از عدم اشراف همزمان به اطلاعات درست.